قطعاتی از اشعار یاغشی مأمد در «اشعار سروده شده در اسارت» – 3


تصویر مرتبط

سیر تحوّلات در تاریخ و ادبیّات تورک با رویکرد تورکمنی:

تورنتو – خوجه نفس نیوز:

…ما در این اشعار فریاد بلند و آواهای شاعرانه خیزش و اینتُنیشن های تموّج کلاسیک هایمان را احساس و مشاهده می کنیم، ولیکن چیز جدیدی که برای ادبیّات ما آورده، واضحیّات واقعیّات سرسخت تاریخی می باشد. در آن با احساسات رئال قهرمانان واقعی جان می گیرند. و این امر به عنوان یک متن ادبی در قرن نوزدهم XIX/م.، در جهت غنای صنایع ادبیّات ما تلاش عدیده ای است.

باین ترتیب، بدون درنظر گرفتن کمبودها و نارسائی های ادبی – صناعی آن، این اشعار به عنوان یک منبع و سند با اعتبار و محکم در جهت فراگیری و پژوهش تاریخ و ادبیّات تورکمن می تواند باشد. این دیوان سرتاسر با احساسات درد جدائی ها، برای سعادت وطن، در جستجوی یک زندگی آزاد بودن، خمیرمایه شده است. در این منبع تاریخی نام های واقعی چندین شخصیّت تاریخی آورده شده است، در آن به بیان دقیق حوادث و رخدادهای مشخّص تاریخی پرداخته شده است، فاکت ها و اسناد روابط تورکمن با ایران و روسیّه در آن پیگیرانه دنبال می شود، افکار و گرایش های سیاسی – اجتماعی ملّت در همان زمان بررسی و بیان می گردد. ارزش و ماندگاری این اثر تاریخی در همین جهت ها و نکته های یاد شده می باشد.

    اشعار:

(دیوان «اشعار نوشته شده در اسارت» نویسنده: یاغشی مأمد خان یمودسکی)

آزاد ادگیل منی /خلاص کن مرا/

بیله بیلمان، نیلایین، بیر درده دوچار بولمیشام،
آیرالیق دردین چکیپ، کوپ مونچه بیمار بولمیشام.
هر نه ادسنگ، ای خدایا، شونچه راضی بولمیشام،
یارادان الله دییم، شوندان آزاد ادگیل منی.

ترجمه:

چه کنم من ندانسته، به دردی دچار شدم،
درد جدائی چشیدم، این همه بیمار شدم،
هر چه دادی ای خدا، راضیم بازم یار شدم،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

*******

عرضمنی تمام ادیپ، آیدماغا سؤزیم قالمادی،
خبرمیزنی گوندریپ، قرق گوٚنده جوغاپ گلمدی،
یوزینگ باباعلی گورسین، اییماگه چورک برمدی،
یارادان الله دییم، شوندان آزاد ادگیل منی.

ترجمه:

برای گفتن حرفی نمانده، تمام شد عرضم،
عریضه ام را دادم در چهل روز هم نیامد جوابم،
ریخت ات را نبینم هرگز، برایم ندادی نانم،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

*******

دردیمنی اظهار ادیب، من کیمگه دییم، انگریین،
چاره سین تاپمای دوروب، من قبله گاهیم[1] گوندرم،
گؤزی گورمیی، گیده بیلمز، ایندی کیمگه یوز اِدم،
یارادان الله دییم، شوندان آزاد ادگیل منی.

ترجمه:

دردم را اظهار کنم به کی بگویم و بگریم،
چاره ای پیدا نشد، قبله گاهم را بوطن بفرستم،
چشماش کور، ناتوان شد، حالا به که سر زنم،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

******

من غریب کوپ یالباریب، شو یرده چاغیردیم حقیم،
بیر قارانگقی اؤی ایچینده توساق اوتوردیم حقیم،
آغیریم کان دیر، گناهیم برخدا، الله حقیم،
یارادان الله دییم، شوندان آزاد ادگیل منی.

ترجمه:

من غریب به تمنای زیاد، اینجا فریاد میزنم حقّم،
در داخل اطاقی تاریک به زندان نشستم حقّم،
دردم زیاد است گناهم را ببخش، ای الله و حقّم،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

******

من سرّیم هر کیمگه هیچ یرده، دییب آیدمس ایدیم،
سوزیمنی اشگار ادیب، خلق آراسیندا دیمس ایدیم،
مونچه کان شوم لیق گوریب، هیچ یرده حیر گورمیدیم،
یارادان الله دیئم، شوندان آزاد ادگیل منی.

ترجمه:

من رازم را به هیچکس نگفتم هرگز،
حرفم را عیان در بین ایل نگفتم هرگز،
این همه شاهد شوم روزگاران، ندیدم خیر هرگز،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

*******

یارادان الله، منینگ شول مزاجمغا[2] بر رواج،
کیمسه لرنی غم ایچینده، کیمسه لرنی اتدی شاد،
نیچه یئل لاب خذمت ایلاپ، آخری اتدی خراج،
یارادان الله دییم، شوندان آزاد ادگیل منی،

ترجمه:

ای خدای خالق ما، بر صحّتم بده رواج،
عده ای در غمگساری، عده ای شادی رواج،
این همه سال خدمت کردیم، آخر شده بتاراج،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

******

چاره سیز یالنگیز اوتوردیم شونچه کان غصّه چکیب،
بیگینه عرض ادیب گاهی گونده داشغار چیقیب،
بو ایشه حیران غالیب، من بو شیرین جاندان گچیب،
یارادان الله دییم، شوندان آزاد ادگیل منی،

ترجمه:

بیچاره و تنها نشستم با این همه غصّه و دادم،
جنابان را به عرض رساندم گاهی منتظر جوابم،
در این امر حیران شدم، کندم امید از شیرین جانم،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

******

بیله بیلمدیم نیلایین، عقلی مز نادان بولوب،
تقدیریم داخل بولوب دیر، قسمتیم موندا گلیب،
گیجه لر قرآن اوقاب، مونچا خداغا داد ادیپ،
یارادان الله دیئم، شوندان آزاد ادگیل منی،

ترجمه:

نتوانستم بفهمم عقل ما نادان شده،
افتادن به اینجا را تقدیرم دخیل شده،
شبها قرآن خواندم، این همه به خدا دعا شده،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

*****

یارادان الله، منینگ بیر دم قراریم قالمادی،
شونچه کان عرضه بریب، هیچ بیر جوغابیم گلمدی،
اولیاء لر چاغیریب، بارچا دیئنیم بولمادی،
یارادان الله دییم، شوندان آزاد ادگیل منی،

ترجمه:

ای خدای خالق، طاقتم طاق شد و برفت،
اینهمه عریضه دادم من، هیچ پاسخ نیافت،
به آستا طلبیدم قدسیان، لیک خواسته ام نشد،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

*****

مونچه کان خبر آلیب، آخر سؤزیمنی آنگلادیم،
بی وفا دنیا میشین، هیچ بیر مزه سین گورمدیم،
گیجه لر قرآن اوقاب، طاعت قیلیب، کوپ آغلادیم،
یارادان الله دیئم، شوندان آزاد ادگیل منی،

ترجمه:

خبرها گرفتم زیاده، نیّت شان را فهمیدم،
دنیا بیوفا بوده، هیچ مزّه و لذتی نبردم،
شبها قرآن خواندم، طاعت نمودم، زیاد گریستم،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

******

ای کونگل قیلدیم گناه، هرگز شادمان اولمدینگ،
حیف، اول امرینگ ادیب، ذرّه گریان اولمادینگ،
بو یالانچی دنیاده باش گوندن آرتیق دورماینگ،
یارادان الله دییم، شوندان آزاد ادگیل منی.

ترجمه:

ای دلم چه کردم گناه، هرگز شادمان نشدم،
حیف، امرات را انجام دادم، ذرّه گریان نشدی،
در این دنیای فانی چندروز زیاد نماندم،
ای خدای خالق گویم ترا، از اینجا خلاص کن مرا.

******

مرثیّه

آلداییب گتیریب، زندانا سالدی،
تقصیریمیز[3] نه دیر هیچ بیلینمدی،
آخ، شول سببلی کعبام زندان دا اولدی،
اولیشی درد بولدی مانگا، نیلاین.

ترجمه:

با تزویر آوردند و به زندان کردند،
تقصیر ما چیست هیچ معلوم نشد،
آخ، همین سبب شد کعبه ام در زندان بمرد،
مرگش دردآمیز شد برایم، چه باید کنم؟

******

نیچه وقت بو یرده نا حقدان قالدیم،
آلتی آیلاب موندا سارالیپ سولدیم،
نصیبام بیریگیب، من شو گون گلدیم،
دین اسلام، أهل سنّی بگنینگ (؟)

ترجمه:

خیلی وقت در زندان بناحق ماندم،
شش ماه در اینجا افسرده شدم،
گر نصیب شود من در بیایم،
دین اسلام اهل سنّت شاد باشند.

*******

نیچه گون یانیمده سالداتلی گزدیم،
باشیمدان گچنی تمامین یازدیم،
فکر ادیب، فهم ایلاب، نیچه سوز دیدیم،
اولغ ایلیم، قوم – قارداش بگنینگ.

ترجمه:

چندین روز همراهم با سالدات گشتم،
هرچه برسرم بیامد، تمام نوشتم،
اندیشیدم، درک کردم، حرف ها زدم،
ایل بزرگ، قوم و خویشان شاد باشید.

*****

یکشنبه گون عرضه یازیب برملی،
دوشنبه گون سردارینی گورملی،
اوندان سونگرا رخصت آلیب گزملی،
اوبه داشیم، همسایه لاری گؤرملی.

ترجمه:

روز یکشنبه باید عریضه بدم،
روز دوشنبه سردارشان را ببینم،
بعداز آن رخصت گرفت و بزیست،
قوم و خویشان و همشهریانم را ببینم.

****

سالدات لار قارشیمی آلیب دوردی لار،
بگ زاده لار تمام گلیب گؤردی لر،
آخرئندا تقصیرلی[4] من اتدی لر،
منگا تابع[5] نوکرلریم بگنینگ.

ترجمه:

سالدات ها اطرافم قاراول شده اند،
بگزادگان همگی بیامد هم دیده اند،
در نهایت مقصّر مرا دانستند،
نیروهای تابع من، شاد باشید.

*****

قسمت بولدی، یمان یرلرنی گوردیم،
بیر عرضی ادماگه باش تومن بردیم،
ییتیردیم یولمنی، هر یانا اوردیم،
دنگیم – دوشیم، سرداش لاریم بگنینگ.

ترجمه:

نصیبم شد جاهای بدش را دیده ام،
در یکبار عریضه پنچ تومان دادم،
راهم را گم کردم بهرجا زدم،
همقطاران هم رازهایم شاد باشید.

*****

جمع بولیب، اوتوریب مصلحت قوردیم،
کونگیل مقصدیم نینگ بارینی دیسم،
آخرینده تقصیرلی من اتدی لر،
نه پیدا، گؤزلشدیم گلمدینگ اوغل.

ترجمه:

جمع شدیم زمانی مشورت بستیم،
هدف قلبی ام را همگی گفتم،
در نهایت گفتند مقصر شدم،
چه فایده، شدم انتظار نیامد پسر،

*****

نیچه وقت لاب گلر یولینگ گوزلدیم،
اوچ آی لاییب سنی دییب زارلادیم،
وصیتیم توتسانگ، من راضی بولدیم،
بیر – بیریندن هرگز جدا بولمانگیز.

ترجمه:

مدت هاست به راه تو نگران – به انتظار نشستم،
بیش از سه ماه است یه یاد تو – زار نشستم،
وصیّتم را بگیری من راضی شدم،
از همدیگر هیچوقت جدا نباشید.

*****

وصیّتیم منینگ یرده قالماسین،
شیعه – سنّی دوشمن لارینگ گولمسین،
عارینگیزده شیطان فعلی گزمسین،
بیر – بیرینگیز قدرین یخشی بیلگی سیز.

ترجمه:

وصیّت های من فراموش نشود،
دشمان شیعه – سنّی شاد نباشند،
در عار و ناموس شیطان حلول نگردد،
قدر همدیگر را خوب خوب بدانید.

****

شولار اوچین دینمان قرآن اوقادیم،
قایغی سندن، غصّه سندن قاقادیم،
صبر ایلدیم، راضی بولدیم، بکی دیم،
پایلاشینگ دردیمنی، اظهار ایلایین.[6]

ترجمه:

برخاطر شما بی وقفه قرآن خواندم،
از غم و غصّه ها خشک و طاق شدم،
صبر کردم، رضایت دادم، آبدیده شدم،
دردم را پخش کنید! اظهار نمایم.

******

آغلایا – آغلایا گوزی کور بولدی،
اولی ایلی گورمدیم دییب زار بولدی،
شولارئنگ سونکلری تفلیس ده قالدی،
گوتره بیلمدیم، اظهار ایلایین.

ترجمه:

از گریه و زاریها چشم هایش کور شد،
در دیدار ایل بزرگش نگران براه زار شد،
حیف، استخوان هایش در تفلیس بماند،
نتوانستم تحمّل کنم، اظهار نمایم.

*****

آخرت ایزاسین من شوندا چکدیم،
قارداشیم گلر دییب، کوب یولا باقدیم،
شولار اوچین اللی تومن خرچ اتدیم،
گوتره بیلمدیم، اظهار ایلایین.

ترجمه:

عذاب آخرت را در اینجا دیدم من،
در راه آمدن اخوی چشم براه ماندم من،
به این خاطر خرج کردم پنجاه تومان،
تحمّل نتوان کرد، اظهار نمایم.

*****

آیماغا وصیّت بارسنی دیدی،
اوغلوم خدر دییب، زارین انگره دی،
اوچ آی لاییب، گلر دییب گوزله دی،
ناراضی لیق اتدی، اظهار ایلایین.

ترجمه:

برای حفظ حق همه وصیّت هایش بگفت،
«پسرم خدر» گویان، زارین بگریست،
مدت سه ماه است به راه نگریست،
ناراضی شد پدر، اظهار نمایم.

*****

یازیلمیش، تقدیرمیش، توپراغی گلدی،
اوغلوم گلمز دیگن طماع سی یوق دی،
کوب یالباریب، آخر راضی گیتدی،
کوتاه لیق[7] ایلدینگ، گلمدینگ قارشی.

ترجمه:

تقدیر نوشته است آنجا که خاک است،
نیامدن پسرش را انتظار نداشت،
خیلی تمنا کرد آخر، هم راضی بمرد،
کوتاهی کردی تو، نیامدید به موقع.

******

کونگیل مقصدیم نینگ بارسنی دیدیم،
گردشینگ الیندن جگریم یاندی،[8]
– – – –
– – – –

ترجمه:

اهداف قلبی ام را همه بگفتم،
از دست اقبالم جگر بسوختم،
——–
——–

*******

مندن آیری تمام بارینگ بیلیب سیز،
اوتوریب مصلحت، بنا قوروب سیز،
منینگ قسمتیم غا خوشحال بولوب سیز،
غافل لیقدان توره دوشدی، نیلایین.

ترجمه:

به غیراز خودم همه می دانستند، بروم،
نشستند به مصلحت بنا کردند اقبالم،
به سرنوشت من خوشحال گشتند،
در غفلت به دام افتادم، چه بایدکنم.

*******

قسمتیم، تقدیرغا تعجّب قالدیم،
قارداشیم چاغیریب، کوپ طماع قلدیم،
سببین اشیدیب، سوراییب بیلدیم،
خبردارم، شونگا قالدیم نیلایین.

ترجمه:

به این سرنوشتم خیلی تعجّب کردم،
اخوی ام را خواستم، امیدها بستم،
سبب اش را شنیدم، بسیار پرسش نمودم،
در این ماندم، خبر دارم، چه باید کنم.

*****

دیلینی بیر ادیب، اوزی آلداتدی،
سونگرا پشمان ادیب، جگریم یاندی،
خبر یوق دیر، قارداش بیلدی، بیلمه دی،
پشمان ادسنگ قایدیب گلمز، نیلایین.

ترجمه:

متحد شد و خویش را بفریفت،
بعداً پشیمان شد جگرم بسوخت،
خبری نیست اخوی داند یا ندانست،
گر شوی پشیمان دیگر نیاید، چه باید کنم.

******

امیدیم الله دان، یارادان حقدان،
ناچاریم سویشه جان،[9] طماعهیم کوپ دن،
سندن آیری کیشی دن طماعهیم یوق دان،
سن هم منی اونوتدینگ – دا، نیلایین.

ترجمه:

امیدم به الله، خالق است به حق،
ناچارام «سویشه جان» امیدم به طاق،
غیراز شما به هیچکس امید ندارم،
تو هم فراموش کردی مرا، چه باید کنم.

*****

کوپ مشقّت گوردی بو قارا باشیم،
آیردیم کعبه می، همرا یولداشیم،
جگریم سویشه جان، عزیز یولداشیم،
اونوتماز، یاد ایله هر گونده منی.

ترجمه:

مشقّات زیاد دیده است اقبال سیاهم،
از دست دادم کعبه ام را، رفیق همراهم،
جگرم «سویشه جان» عزیز یولداش ام،
فراموش نکنید، هر روز یاد آرید مرا.

*****

گوندردیم روحم نی پری گلدی آی،
زندانینگ ایچینده (باغریم) داغلادی،
آنه حسن سرداریم ناحق هوُلوق دی،
تلواس ادسم گیده بیلمن، نیلایین.

ترجمه:

راهی کردم روانم، یکی پری آمد چو ماه،
جگرم بسوخت در زندان، آه کشم گاه – گاه،
سردارم «آناحسن» تعجیل کرد به راه،
مشتاق هم بشوم، ناتوان برفتن، چه باید کنم.

*****

کعبام گیتدی، مرادینا یتمدی،
وصیّتی نینگ هیچ بیرینی دییمدی،
پایلاشیب دردیمنی، هیچ بیرینی دیمدی،
یکه اوزیم سؤندیم، ایمدی نیلایین.

ترجمه:

کعبه ام رفت به آرمانش نرسید،
هیچیک از وصیّت هایش نگفت،
مشترک شد دردم را، هیپکدام نگفت،
خاموش شدم به تنهائی، چه باید کنم.

******

آخ، گوردیگیم دیسم کان دیر قارینداشیم،
مونچه کان شوم لیغی گوردی له باشیم،
کوپ جفا ایلدی شول قبله گاهیم،
شول سبب لی قارا باقریم قان بولدی.

ترجمه:

آخ، گر بگویم جوردل فراوان قوم و خویشانم،
این همه شومی را دیده ام، شاهد است اقبالم،
فراوان جفا شد بر قبله گاهم،
به این سبب جان دلم جگرخون شد.

*******

بیله گیتمک لیکدن گلمک گمانه،
هیچ بارمی دیر مندن خبر نشانه،
یمان گون لر هر گون آخر زمانه،
دعا ایلانگ دنگیم – دوشیم یگیدلر.

ترجمه:

از چنین برفتن، برگشت گمانه،
هیچ خبری هست از من نشانه،
ایّام بداقبالی هر روز آخرزمانه،
دعا کنید بر من ای همقطارانم.

******

یارادان یار بولوب، مددکار بولسانگ،
شو یمان گون لردن سن آلیب برسنگ،
قوم – قارداش، اوغلانلاریمنی گورسم،
دعا ایلانگ منگا اؤز اُلفت لریم.

ترجمه:

ای خالق یار شوید بر من، باشید مددکار،
اینروزهای بد یوم را از من کنید دور،
قوم و خویشان و بچه هایم را بینم همی،
دعا کنید بر من ای مونس جانم.

******

بو یرلردن نیچه لری آشان دیر،
آیرالیق دردریندن یانیب بیشن دیر،
اوزیمنی ییتیریب، عقلیم چاشان دیر،
دعا ایلانگ منگا همسایه لاریم.

ترجمه:

از این جاها خیلی ها راه طی کرده اند،
از درد جدائی کباب شده، سوخته اند،
خودم را گم کردم، عقلم حیران شده اند،
دعا کنید بر من ای همسایگانم.

*****

من نیلایین آیرا دوشدیم ایلیمدن،
آیرالیغی آجی گوردیم اولیمدن،
من قالمیشام شو بلاغا دیلیمدن،
شوسببلی گلیب دوشدیم زندانا.

ترجمه:

چکار کنم جدا شدم از ایل تبارم،
جدائی را تلخ تراز مرگ هستی دانستم،
من افتادم به این بلا از زبان ام،
به این سبب افتادم به زندان ام.

******

دادا گلدیم شو گردشینگ الیندن،
ایلات اوچین گیره دوشدیم دیلیمدن،
خبر برینگ بیزگه کعبام انم دن،
راضی بولسین دنگیم – دوشیم، یگیدلر.

ترجمه:

از دست این فلک درآمد دادم،
در پی حقّ ایل و تبارم به گیر افتادم،
باخبر کنید مرا از مادر کعبه گونم،
راضی باشد همقطارانم حلالم کنید.

******

علاجیم بولمادی، بارا بیلمدیم،
حالینگ – احوالینگی سورا بیلمدیم،
آخرینده یوزینگ گوره بیلمدیم،
راضی بولغیل کعبام جان انم مندن.

ترجمه:

علاجی نداشتم نتوانستم به حضور بیایم،
از حال و احوالاتت بی خبر مانده ام،
در نهایت ندیده ام چهره ناز ات،
راضی باشید کعبه ام جان مادر از من.

******

توضیحات:

[1]. قبله گأهیم – بو سؤز خوش نیّت لئیین، یاغشی لئق ایسلئیجیم، آرقامی توتوئجئم یالی معنی لاری آنگلاتماق بیلن، قاقام، آتام، کأبأم /کعبه م/ دیئن معنی لاردا هم اولانئلئپ دئر.

[2]. مزاجمغا – ساغلئق یاغدایئما.
[3]. تقصیریمیز – ادن اتمیشیمیز، گوٚنأمیز.
[4] . تقصیرلی – گوٚنألی.
[5]. تابئغ – تابعئن
[6]. اظهار ایله مک – أشیگأر اتمک، آیتماق. اظهار کردن
[7]. کوتاه لئق ایله مک – کمتر غایتماق.
[8]. بئیله کی ایکی سطیر قولیازمادا یوق.
[9]. «سوٚیشه» آدی غئزلارا داقئلیان «آینا /آئینه/» آدی نئنگ یوموتلاردا اولانئلیان واریانتی. «سوٚیشه جان یالنگئزئم، شول ناچار اویام» دیئن واریانتی هم بار.
……

ممنون از دیدگاهی که گذاشتید.