دکتر خانگلدی اونق – تورنتو – در مورد شاعر بلندپایه مان مختومقلی فراغی و خلاقیّت وی هر چقدر نوشته شود یا بیان گردد، هنوز اندک است. اظهار نظر در مورد همه جانبه بودن اشعار مختومقلی، لبریز بودن آن به لحاظ ایده و مضامین، غنای ادبی آن از نظر هنری، همچون چشمه ای لایزال که سرچشمه خود را از عمق حوادث تاریخی ایل و تبارش برمی گیرد، بی پایان است. ویژگی های خلاقیّت وی را در نوشته هائی که ارائه می گردد، می توان مشاهده نمود. ولیکن این امر بدان معنی نیست که آثار مختومقلی بطور کامل تحقیق و پژوهش شده باشد. لذا عرض و عمق آن هنوز نامکشوف است.
ستون و پایه های اصلی اشعارِ غنی از تفکّرات مختومقلی، با تمپ بشریّت مداری، عشق و عاشقی، مسائلی از قبیل مستحکم برپا کردن خانه و خانواده و … دربر می گیرد. وی از حق و حقوق طبیعی انسان ها در گذران حیات آدمی در این دنیای واقعی (فانی)، پرداختن و ساختن حیات پر از شادی، عشق و دوستی، دفاع می کند. لذا خلاقیّت غنی وی، همراه با ایده و تفکّرهای های مفید انسان، همچون بهینه سازیِ انسانگرائی، در یک ردیف، به متواضع بودن، امید و خوشبینی، دین و عرفان نیز پرداخته می شود. جهت بیان علل و دلایل ریشه این ویژگی های اشعار مختومقلی، بایست در گذران حیات وی با شرایط سیاه و ظلمانی قرن XVIII/م که همراه با شرایط صعب و مشقّاتی که در زندگی آن دوره ایجاد شده بود، و فرزند به حقّ زمانه خود بودن وی باید جست.
شاعری که در دوره ای از سخت ترین ایّام تاریخ پر مرارت ملت مان حیات و خلاقیّت داشته است، هرچه در حول و حوش ایّام مربوط و فلسفه ی وی، کند و کاو شود، ارزش تاریخی ادبی وی و کارهای برجسته ای که از دل و جان با احساسات وطن پرستانه و مردم دوستانه انجام داده است، رفیع می گردد. چنانچه به زبان خود شاعر بخواهیم نقل قول کنیم؛ دوره ای از تاریخ که این سرزمین در نتیجه حملات و هجوم های پی در پی و بی شمار قیزیل باش ها از یک طرف و خوانین غاصب خیوه و بخارا از طرف دیگر به سرزمین آباء اجدادی خویش، آن را تبدیل به ویرانه و مبدل به زندان نموده بودند. مختومقلی از فرط سنگینی لنگر این جنگ های بی پایان و برخورد های داخلی، و ستم گری های بی رحمانه حکام فئودال که تاج دروغین سلطانی بر سر نهاده بودند، به آمان درآمده و آرزوی پایان یافتن این مخاصمات را داشته است.
ادامهٔ مطلب »