تورنتو – خوجه نفس نیوز: …بعداز این که یاغشی مأمد با استمداد طلب یاری از تمام اولاد و اولیاء ها و گذشتگان دینی اعتقادی خود به همّت آستان نشسته بود، هیچ یاری و فصل جدیدی که بتواند یاغشی مأمد را خوشحال کند، بوجود نیامد. بهمین جهت تفکرات جدیدی در افکار یاغشی مأمد پدید می آید، لذا، این تفکرات با اعتقادات دینی و مذهبی قبلی خود فرق داشت.
ولیکن بعداز آن سیکل جدیدی در اشعار یاغشی مأمد آغاز می شود. این تفکّرات و اندیشه ها نتیجه و معلول احساسات بروز داده شده ی یک انسان واقعی در یک فضای حیات حقیقی و رئال است. در چنین حالتی آن تعلیمات و ایده های الهی که در قرون میانه قدیم حاکم بوده است، برای اوّلین بار در پیشگاه حقایق سرسخت روزگار، ضربه و آسیب می پذیرد. جای آنرا منطق و تفکر انسان، افکار واقعی ائی که محصول حقایق رئال موجود است، بکار می گیرد. نا امید شدن شاعر از تعلیمات دینی مذهبی، احتمالاً نگرش بی تفاوت به آن /سکولارانه/، و اعتماد وی به شخصیّت های رئال جامعه، آن امر در قطعات ادبی چیز بسیار ساده ائیست، ولیکن علاوه بر معمولیّت متن داده شده، بلکه، نکته جالب اینجاست که آن بروز شدن نتایج آنالیزهای عمیقی است که از قدیم الایّام وجود داشته. این قطعات، دقیقاً، به همان دلایل بوده است، این امر بعدها بسیار شیوع پیدا کرده است.
- اشعار:
(دیوان «اشعار نوشته شده در اسارت» نویسنده: یاغشی مأمد خان یمودسکی)
دؤرتلمه لر /چهار بیتی ها/ بی جای یرده مدار بولماز، ترجمه: در چنین مکانی مدارم کم است، |
*******
آوازام اشیدیلدی داشدان، منگا قسمت اوزال باشدان، گوزدن آقان قانلی یاشدان، یاندی یورگیم، نیلایین. ترجمه:شهرتم شنیده شد از دوردست ها، ******* شاهزاده سین موندا گوردیم برحقیقت دأل لری، ترجمه: در اینجا دیدم من، به ناحق بوده اند شاهزادگانش، ******* فکر ادیب، اویلانیب، هر یانا باقدیم، ترجمه: فکر کردم اندیشه نمودم بهرسو نگران، ******* یدی گون لاب آچلیغیمدان قاقلادیم، ترجمه: هفت روز از گرسنگی بخشکیدم، ****** گیجه – گوندیز قاپی دا قاراول دوردی، ترجمه: شب و روز بر درب نگهبانی داد، ******* آیتسام منینگ گورگنیم کان دیر، ترجمه: گر بگویم مشقّاتم بسی زیاد است، ******* بی رخصت هیچ یره گیدماگه بولماز، ترجمه: بی رخصت به هیچ جا نتوان رفتن، ******* سنّی گوریب هیچ کیم یانیمغا گلمز، ترجمه: به دلیل سنّی بودن نمیاد کسی سراغ ام، ******* ناحقدان یالغانا جان لاریم آغریر، ترجمه: بناحقّ کذب و دروغ جانم آید به درد، ******* یاد اتدیم الله نی، پیریم پهلوان، ترجمه: یاد کردم الله را از آن پیر پهلوان، ******* اوچ یاتیب، دورت گونده انزله گلدیم، ترجمه: سه خوابیدم، روز چهارم به «انزلی» رسیدم، ******* لنکران، ساری غا باردیم، ترجمه: از «ساری» به «لنکران» رسیدم، ****** اوندان سونگ بادکوغا گیتدیم، ترجمه: بعد از آن به «بادکوبه» رسیدیم، ******* غافل بولیب، گلدیم اوزیم، ترجمه: غافل ماندم با پای خود آمدم، ******* توکنمز صیدگاه دوشدیم، ترجمه: به یک صیدگاه بی پایان رسیدم، ****** منِ گورماگه گلمدی، ترجمه: برای دیدار به دیدنم نیامد، ******* اوال دان یورگی بیر دیر، ترجمه: از بدو دل اش دائماً یکسان است، ****** بیر جان تن دیر آیریب بولماز، ترجمه: یک جان و یک تن جدائی هرگز، ******* یالبارماق /تمنّانامه/ ملّا لار ییغدیریپ، مدرسه قوردیم، ترجمه: علما را جمع کردم مدرسه ساختم، ****** فلک آیرا سالیب منی وطن دان، ترجمه: سرنوشت به جدائی انداخت مرا از وطن، ***** من نیلایین؟ منی سالدی بیر اوغان، ترجمه: چه کنم؟ روزگارم انداخت مرا در فغان، ***** اُزال باشدان عقل – هوشیم آلدیردیم، ترجمه: در اوایل عقل و هوش از سرم رفت، **** بیر الله هیم منگا مددکار بولسانگ، ترجمه: ای خدا، باش مددکار همراهم، ***** شئغئرلار سونگی /پایان اشعار/ |
توضیحات:
[1]. در اسناد آرشیوی نشان داده شده که شش ماه در قرنطینه خوابیده است. / آرخیو دوکومنت لرینده آلتی آی کارانتین (قرنطینه) ده یاتان دئغی گؤرکزیلیأر./
******
ممنون از دیدگاهی که گذاشتید.