به بهانه کنفرانس خوجه یوسف همدانی، دیدگاهی بر تاریخ و ادبیّات تورکمنی در ادوار قرون


دیدگاهی بر تاریخ و ادبیّات تورکمنی در ادوار قرون

دیدگاهی بر تاریخ و ادبیّات تورکمنی در ادوار قرون

توضیح: این مقاله در ادامه پست قبلی همان متن سخنرانی و مقاله ارائه شده به همایش خواجه یوسف همدانی در عشق آباد – ترکمنستان بسال 1381/ش. است که از جانب دست مرموزی که شناسایی گردید دستبرد زده شده بود.

ما در این مقاله به مناسبت این کنفرانس به نقسیم بندی علوم در تاریخ و ادبیّات ملتمان پرداخته بودیم که از گوک تورکها تا عصر کنونی در یک قالب بندی موضوعی و مقطعی که همراه با رویدادهای شاخص ایّام خود طبقه بندی شده است، مفهوم می یابد. نظر خوانندگان را به آن جلب می کنیم:

بـستر تـربـیّـتی و فـلـسفی خـوا جـه یوسـف هـمـدا نـی – (بتاریخ هشتم اسفند 1381/ش. مطابق با 2002/م.) – قسمت دوّم

تورنتو – دکتر خانگلدی اونق: طـريق کشف و بيان فرامين دينی اسـلام و فلسفه فکری و صوفيگری به روش بيان علوم مرّوج معنوی و دنيوی در تاريخ و ادبيّات مسلمانان ترک زبان آسيای ميانه از قرون نهم و دوازدهم با ظهور مستعدّينی چون جاراللّه زمحشری، ابونصـر محمّدبن طرحـان (فارابی)، يوسف خاص حـاجب، خواجه يوسف همـدانی و خـواجه احـمد يـسوی به منصـه عيان بيان مـی گـردد.

شکل گيری سلوک و سیاق هرکدام از اين شخصيّتهای علوم با ويژگيهای خاص خود به شکل علوم و ديدگاههای مستقلّ بصورت طريقت آن شخصيّت مطرح و جهت بحث و تحليل ميراث هائي که در راستای بيان و کشف روحیات و معنویات از خود بجای گذاشته اند، ضروريّت تحقيق و تفّحص چندين اثر نامکشوف سلوک و سیاق عرفان و صوفيگری را می طلبد.

با چنيـن نـيّتی قـدم به تفـحّص می گـذاری و در طـريق شـناخت و کشـف هرکـدام از اين شخصيّتها خودرا در قـعر قلزم فکری، فلـسفی و عـرفان احـساس می کنـی که ادوار تـاريخ را بر آن گـواه اسـت.

در بيـن اين قراولان قلـسفه و حکمت تصّـور بستـر وزين تربـيّتی و مکتـب فلسـفی خـواجه يوسف همدانی مهيّج حالات است. يـعنی اگر از طريقی که او پيموده و علوم ادوار را به آن درجـه از اعتلاء و اعتبار رسانـيده است، آگاهی يابيـم، در آن صـورت امکان بازشناسی شخـصيّت علمی و معنوی او مـقـدور خـواهـد بـود.

هر چند به طريق حيات و ديدگاهـهای فلسفی و علمی خواجه يوسف هـمدانی تعمّق بیشتر شـود، راهيافت علمی و معنوی آن با ويژگيهـای منحـصر به فرد، ذهـن انسان را چنان بخود محصور میگرداند که گویا روحی در تنی وحدت می یابد و به خود جویی می پردازد!

براسـاس اطـلاعات کوتاهی که محقـّق ترک عبداللّه دولّی اوغلو در دايرةالـمعارف معروف خود بنام «بيـک انـسانلار (انسـانهـای وارسـته)» راجع به «خواجه يوسـف بابا» ارائـه می دهـد؛ او در سالهـای ۱۱۴۸- ۱۱۴۰ ميلادی در قيد حيـات بوده و در يکی از شهرهای مشهـور دوره غزنويان و سلجوقيان که معروف به همـدان می باشـد، قدم بر حيـات دنیوی می گـذارد. وی در ايّـام جوانی (۱۸ سالگی) در مدرسـه عالی شهر بغداد تحت تعليم دانشمند مشهور علوم آن زمان ابو اسـحاق دروس فقـه، حديث و تفسـير را به پايان می رسـاند. وليکن اگر در مورد علوم الهی او خواسته باشيم طی طريق مکشوف داريم وابستگی او به فرقه ابوعلی فرمـديّـه را نباید از نظر دور داشت. همچـنين علوم فلسفه و حکمت الهی را نزد عبدالـقادر گيلانـی فراگرفـته است.

از خواجه يوسف همدانـی سـه اثر وزين تا دوره معـاصـر باقی مانده است که در دنيـای علوم الهی و معنوی جايگاه ویژه ای دارند. آنـها عبارتند از: «زينت الـحيات(رقبة الحيـات)»، «منازل الّسائـرين» و «منازل الـسـالکيـن» که هر کدام قلزمی است بر حکمت زمـانه خود. …

جهت روشن تر شدن روند رشد زبان و ادبیّات تورکمنی لازم است ابتدا مسیر مشخّص این مقوله را در یک قالب ادواری که به شکل زیر تعیین می گردد، باید پی گرفت.

دوره های مشخص تاریخ و ادبیّات تورکمنی را می توان در روند زیر خلاصه نمود:

  1. تاریخ و ادبیّات کؤگ تورک ها – این دوره از زمان نوشته شدن و برپائی کتیبه های گؤک تورک ها که در وادی اورخون مغولستان قرار گرفته است، شروع می شود. این کتیبه ها با الفبای اورخون – يئنی سئی نوشته شده است. «آنها عبارتند از: کتیبه «اورخون یئنی سئی»، کتیبه «بیلگه قاغان»، سنگ نوشته های «تون يو كوك» (سنگ نوشته «تون يو كوك مربوط به نيمه جنوبی»، سنگ نوشته «تون يو كوك مربوظ به نيمه شرقي»)، سنگ نوشته «گول تيگين» و كتيبه «بيلگه خاقان (قاغان)»، همچنین مجسمه های مربوط به پادشاهان آن دوره همچون مجسمه «بیلگه قاغان» و مجسّمه «گول تکین» که از وادی «اورخون» مغولستان پیدا شده است.»[1]
  2. ادبیّات ایّام اوغوزی (ایّام قوقوت آتا) – آغاز این دوره از زمان اوغوزخان که عقیده و آئین «یکه تانگری (تک خدائی)» را آورده بود، شروع می شود. اوّلین مروّج آن در همان ایّام «قورقوت آتا (دده قورقد)» که هم به عنوان اوّلین سازنده دوتار تورکمنی مشهور و شناخته می شود و هم مبلغ آئین آن. ساز «دوتار» قبل از پذیرش اسلام به منزله معجزه دین اوغوزی محسوب می شده است. وی با ترویج آئین و فرامین تک خدائی اوغوزی از طریق روایات با نواحتن دوتار در بین مردم مشغول بوده که بعد ها مروجین وی به نام «اوزان» شناخته می شده است. در دوره های بعدی این روش تحت تأثیر آئین اسلام تک خدائی قرار می گیرد. ولیکن جوهر اصلی آن که مطاوی روایات اوغوزی هست، تا به امروز دست نخورده باقی مانده است. روایات اوزان ها با عنوان «کتاب دأده قورقوت (قورقوت آتا)» در دوره قاراقویونلی ها و آق قویونلی ها به رشته تحریر و کتابت در می آید. اصل این اثر در حال حاضر در موزه واتیکان رم و موزه درسدن آلمان نگهداری می شود. این دوره تا برپائی سلسله غزنویان ادامه پیدا می کند.[2]
  3. ادبیّات تورکمانی – این دوره از سلسله غزنویان و سلجوقیان تا پایان حکومت تورکمنان آق قویونلی رواج پیدا می کند که آن با تحریر و کتابت «دیوان لغات الّتورک» از حانب ماخمئت قاشارلی (محمود کاشغری) در قرن دهم و تاریخ بیهقی (با اینکه زبان این اثر فارسی است ولی تمام و کمال مربوط به تاریخ تورکمنان غزنوی و سلجوقی است.) آغاز می گردد. در ادامه آن تا …؛ در آغاز حکومت سلسله صفویان با دو مقوله زیر مجموعه رو در رو می شود:

الف). شاخه ادبیات تورکمانی عصر سنّت (اهل تسنّن): این طریق تا ایّام شاعر پر فراست تورکمن مختومقلی فراغی ادامه پیدا می کند. یکی از نمونه های بارز آن اثر «دیوان جهانشاه حقیقی» از پادشاهان عارف سلسله قاراقویونلی ها در قرون XIV- XV /م. میلادی می باشد و سلطان یعقوب آق قویونلی[3] که در اوایل حکمرانی وی به طرز مشکوکی مسموم می گردد! آثار چندی از او باقیمانده که وی شعر می سروده است. …

ب). شاخه ادبیّات تورکمانی عصرشیعی (تشیّع): ادبیّات شیعی تورکمانی مقارن است با تغییر مذهب گروهی از تورکمنان حکمروان در محدوده فلات ایران در قرن XV/م. میلادی که آغازگر آن شاه اسماعیل ختائی سر سلسله صفویان بوده است، شروع می شود. وی با تخلّص «ختائی» شعر می سروده است و چندی از صوفیان نیز در این ادبیّات شعر سروده اند. در روند همين اياّم بود که در ابتدا شش تا هفت طايفه از ترکمانان (قزلباش) حاکم بر ايران در پروسه گرايش مذهب شیعه و دیگر فرقه های رایج در آن ایّام واقع می شوند. اين طوايف عبارتند از: صفویان، افشاريان، قاجاريان، ذوالقدر، اینانلو، استاجلو، بیات و … در دوره پادشاهی شاه عبّاس امّا، به امر وی کلمه «تورکمانی» را از القاب «صاحب منصبان تورکمن همراه با ادبیّات آن کلمه برچیده می شود. …

  1. ایّام مختومقلی – این ایّام با سرایش اشعار دیوان مختومقلی فر اغی شروع می شود. یكي از خصوصیّات ادبیّات کلاسیک هایمان در این ایّام، تلاش و مقاومت آنها در برابر فارسی – عربی سازی زبان و ادبیّات تركمنی بوده است. چنانکه در دوره مختومقلی تلاش در حفظ و اشاعه زبان و ادبيّات تركمنی، در برابر افراط و تفريط گرائی های استفاده از واژه های فارسی و عربی در زبان تركمنی بوده است. زيرا در قرون XIV-XVIII در بین شاعران و نويسندگان تركی گوی در عرب – فارس گرائی زبانها تلاش شده بود. به اين سبب لغات و واژه های عربی – فارسی بوسيله آنان در متون تركی جای گرفته است. در این دوره بعداز مختومقلی شاعران و کاتبان چندی به پیروی از وی می پردازند که عبارتند از: نورمحمّد عندالیپ، ملانفس، قرباندوردی ذلیلی، سیدی شاعیر، آنناقلیچ مأتأجی، محمّدولی کمینه، سیدی خوجه و …
  2. ایّام امپریالیسم (ادبیّات قرون XIXXXI/م. میلادی): در این دوره دنیا با تقسیمات جدید ژئو پلیتیکی روبرو می شود که در نتیجه آن کشورهای ابر قدرت ظهور می کنند و کشورهای کوچک قومی را زیر سلطه خود می برند. یکی از این دول زیر سلطه برده شده کشور تورکمنستان بودند که این روند بر تاریخ و ادبیّات سیاسی و اجتماعی آن دوره تأثیر می گذارد. این ایّام با سه دوره زیر مجموعه از هم مجزّا می گردد:

الف). ادبیّات قبل از شوروی
ب). ادبیّات دوره شوروی
ج). ادبیّات بعد از شوروی یا ادبیّات مستقل که با فروپاشی شوروی آغاز می شود. …

در قرون بعد از II تا IV – ه.ق.، ادواری که فرامين و تفاسيـر شرعی و دينی اسـلام به زبانهای عربی شيوع پیدا کرده بود، فرهنگ نوشتاری تورک و افکار آن که در قبل از ورود و حضور اسلام که با فلسفه پر هیبت شرق زمین بار بسته بود، با ادبيّـات اسلام عربی که قالب آن از فرهنگ عقب نگهداشته شده حجازی بر گرفته شده است، تلفیق می گردد و غذای روحی فلسفی اسلام بعداز آن را مهیا می کند که بعدها آن را «اسلام تورکمانی» یا «اسلام تورک» تألیف نموده اند که مربوط به عصر سنّت است. این روند مقارن است با حضور قدرتمند سلجوقیان در رأس دنیای اسلام. این بستر فلسفی و فرهنگی زمینه رشد شخصیتهای ویژه ای را فراهم نموده بود که اين شخـصيّتها در عرصه حکمت و عرفان ادوار خود تأثير فنا ناپـذيری بر رشـد و پويائـی افکار و ادبيّـاتِ شـرق زمين از خود برجـای گـذاشته اند.

اوّلین روند رشد عرفان و ادبیّات تورک که با ظهور گؤک تورک ها شروع و تا رسمیت یافتن آئین اسلام در حکومت های قاراخانیان در دوره ساتوق خان یا بوغرا خان که به دوره بوغراخانی مشهور می شود، ادامه دارد.

دوّمين روند رشد و پويائی ادبيّـات ترک بعداز دوره ظهور اسلام در آسيای مرکزی از دوره خاندان ترکمنان قاراخـانی شروع می شود. از دوره ای که ترکمنهـای اوغـوز در قرن هشتم ميلادی فرامين و آئین اسلام را داوطلبانه قبول و به رسميّت می شناسـند، در نيمـه اوّل قرن دهم بعداز سوّمين پادشاه سلـسله قاراخـانيان به فرماندهی «ساتوق خان» که دين اسلام را بعنوان دين رسمی در دولت تورکمنـان رسـميّت می دهـند. به اين ترتيب تا آخر قرن دهم تمامی طـوايف تورک زبان به اسـلام گرويدنـد. در روند همين مقولهء گـرايش، عنوان تورک ايمانان (تورکمـانان)[4] به آنها الحـاق می گـردد. در چنين شـرايطی دين اسلام بعنوان تنها عقيده و ايمـان کامل در دنيا مـورد پـذيرش آحـاد طوايف واقع شده و از نطر وسعت تا شرقی ترين سرحـدّات اقاليم آسـيای مـرکزی رواج پيـدا می کنـد.

در آن ادوار که عنصر «امّت» بر عنصر «ملّت» غالب آمده بود، نويسـندگان و محقّقين دينی و علمای ترکمنان بدون تعـصّـب ملّـی بر محور حُريّت اجتماعی دین و روح آزادگی قومی، آثار خود را در بيشتر موارد به زبانهـای عربی و فارسی رواج می دادند. علی الحـال زبان و ادبيّات ترکمنی در جوار علوم آن دوره در دوّمين روند پويائی خود که بعد از پروسه های ظهور و شیوع اسلام می باشد، گام در پلّه های تکامل ویژه خود مـی گـذارد که می توان از آن بعنوان «فلسفه تورکمانی» نام برد.

در آن ايّـام زبان ترکمنی در گروه زبانی کاشغری و حاقانی رواج داشت. اوج شکوفائی این ایّام با تحریر و کتابت «دیوان لغات الّتورک» ماخمئت قاشغارلی (محمود کاشغری) شروع می شود. در این دوره چند تن از اوّلين دانشمندانی که در زبان ترکمنی حاقانی مبادرت به تأليف علوم نموده بوده اند. عبارتند از: «خواجه احمد يسوی» با اثر وزين «ديوان حکمـت»، «احـمد يوکه نکلی» با اثر معروف «عتبة الحقايق» و «برهان الّدين ناصـر رابغـوزی» با اثر مشهور «قـصـص الانـبيا رابـغوزی (این کتاب توسط ناصرالدین فرزند برهان الدین مشهور به «ربغوزی» به نثر نوشته شده است. مؤلف این اثر از قصبه «رباط اوغوز» در منطقه خوارزم بوده و بدین جهت به «ربغوزی (رباط اوغوزی)» معروف گردیده است.) و دیگر آثار را هم می توان نام برد؛ به رشته تحرير درآورده بودند.

و هم در این دوره همطراز با این آثار، به عنوان پيش کسوت و خليفـه مکتـبی اين نوادرين روزگار تأليفـات خواجه يـوسف همـدانی نيز منـوّر فلسـفه و عرفـان آن دوره از زمان بر جهـانيان نـشـر پـيـدا مـی کـنـد.

مضمون عرفـان در قالب صـوفيزم درهم ادغـام و برای اوّلين بار در دوره اسـلام از شرق زمين بر می خيزد. در اقـاليم شرق دنيـای خلافـت اسـلام که هنوز فلسفه صـوفيـزم به منصـه تأليف در نيـامده بود، زمينه عينی و ذهـنی رشـد و پويائـی علوم حکمت فراهـم می گـردد که بعدها به غرب خلافت يعنی به کشورهـای اسپانيـا و اندولـس نيز نـشر پيـدا می کنـد.

عـرفـان و صـوفيـزم ِ آسيای مرکزی در عين حـال با اخلاق و روحيّـات اقاليم شرق زمين عجين گشته بود. اگر بخواهیم یک تصویر کلی راجع به عناصر اخلاق و ويژگيهـای روحی و معنوی اين مکتب موروثی را در همان ادوار، پیش روی خود تجسّم کنیم، ابتدا لازم است دریابیم که بنيه و ستون فقرات عرفان و صـوفيزمِ ميـراث رسـيده به اقاليم آسيـای مرکزی و سایر نقاط، از همـان زمينه و بستـرگاه شامانیزم، بودائیسم، مزدیسم، زردشت، مانویسم(مانيگـری)، و … ریشه دوانیده و روئیده است و با فرهنگ و ايدئـولوژی اسلام درهم آميخـته و غنا يافته اسـت، مقدور می گردد.

اوّلين نوادرينی که صـوفيزم و عرفـان را در بعد از دوره ظهـور اسلام در آسيای مرکزی بنيان گذاشـتند سـه نفر از دانشمندان بلخ بوده انـد. آنـها عبارتنـد از: دانشمند مشهور حکمت و عرفان اسلام ؛

– ابـوالحـقّ ابراهيم بن ادهم بن سليمـان بن منصـور بلـخی که در سال ۱۶۱ هجری – قمری وفات يافـته اسـت.
– حـاتم آسـام ابوعـلی شـفيق بن ابراهيم بلخـی که در سال ۱۷۴ هجری – قمری وفات يـافته است.
– سـوّمين نادر روزگار ابو عبدالّرحـمن حـاتم بن عـنوان آسـام که متوفّـی در سال ۲۳۰ هجری – قمری می باشـد، بوده انـد.

تربت آرام گرفته اين نوادرين آن روزگار هم اکنون در جمهوريهـای افغانـستان، ترکمنـستان و ازبکـستان قرار گرفته است.

طـريق عرفان و صـوفيزمِ در آميـخته با ايـدئـولوژی اسلام روند رشد و تکامل خود را به عنوان طريقت و مکتب خاص تا دوره خواجه يوسف همدانی در مقام اعتلاء ايـّام، منوّر و طی می شـود.

عرفان در دوّمين قرن هجری – قمری در آرزوی بهشت و جنّـات هنوز در عالم ترک دنيوی سـير می کرد. وليکـن در سـوّمين قرن ناگهـان با حوادث و وقايع پر هيبـت فلسفی برخورد می شـود. در اين ايـّام عرفاء جهت بيان حـالات گوناگـون روحی با توّجـه به ميـزان شرايط حال روحانيـون شرع سـنجيده عمل می کردند. به عبارت ديگر باشرايط جاری شرع محتاتانه برخورد می کردند. در اوايل اين روند روحی، روحانيون عـرفاء را به عـناوين مختلف متجـدد، ترک مذهب و غيره تکفير می کردند و به حساب نمی آوردند. وليکن در چهارمـين قرن هجری – قمری اينچنين شـرايط و وضـعيّت ناگهان تغيير يافته و نقـاب از سيمای آن برچيـده می شـود. در آن قرن فلسفه و ادبيّـات عقب مانده عرب های حجازی در برابر خـود روح پر هيبت برخـاستـه از بطن فلسفه و حکمت شـرق زمین را مشـاهـده می کنـد.

در آن دوره عرفاء خاصـيّت مهر و صـفا هم مساوات يعنـی تـوحـيد موجود در دل شريعت يعنی شرع حاکم را برجسته و مورد اهمّـيّت قرار می دادند.

در چنين بسترگاهی مشروط در دوره خواجه يوسف همدانی عرفان و صوفيزم از سـه مرحله مهمّ تشکيل می شـود.

اوّلين گام در طی ِ طريق، مرحله «شريعت» است که در این مرحله بر اساس تعليمات روحـانيّت و فرامين اسلام به عنوان سرچشـمه زلال حکمت الـهی مورد تفحّص و تفضـيل قرا گرفته همچنين صوفيگری و عرفان در حکم طريق کشف تجـدد با تمامی تـوان به فراگيری پرداخته می شد تا اروج طريقت فراهم گـردد.

در چنين روند مرتّب دوّمين مرحله که همانا مرکب طريقت می باشد آغاز می شود. راه و مرحله «طريقت» شناخـت عميق حقّ و حقّـانيّت و رسيدن به نور منوّر الـهی و کشف آن است. در پايان طی طريق مرحله طريقت بعـضی از عارفين با مکشوف داشتن حقّ و حقيقت وجود کوشـش کردند که اسرار حقّ را در دل پنهان داشته و لب نگـشايند.

در حکمت و عرفان آن دوره از علوم زمان، بدايع و صـنايع ادبی بيان در شکل مکتوب و مطـاوی اشکال و آثار مختلف نشـر پيـدا می کند. عـرفاء برای شـاگردان خود کوشـش در حفظ اسرار را وصـيّت می کردند. چنانچـه عارف نامـدار مولـوی در يکی از مضـامين بسيار غنی شعری خود چنين می سـرايد: (شعر مولوی از ترجـمه متن ترکمنی آن تحت الفظی به فـارسی ترجـمه شـده است.)

اسـرار به دل نهفـته دارد و لب فـرو بـسته،
خـموش نشـسته و دل پر از آواز اســرار،
عـارفـان شـراب نوشـيده از باده حـق،
آگاه بر اسـرارنـد و نگـويـند.
بهر کس که سرّ حـق را آموخـته انـد،
مـهـر و موم بر اـب زدنـد و هيـچ نگـفـتند.

… وليکن گـروهی ديگـر از عـارفـان چون ابو منصور بن حسین حلاج، جنید نهاوندی (بغدادی)، بایزید بسطامی، فضل الله نعیمی حروفی، سیّد عمادالّدین نسیمی بیضاوی و … چون صـائقه آتش بر سیاهی زمان بر دمیدند و فـريـاد برآوردند. …

عارفانيکه اينچنين روندی را در آن شـرايط زمانی طی طريق کرده اند با به ميراث گذاشتن طريقت و رسالات پر حکمتِ فلسفی و عرفانی حق، و حقیقت در مسـيرِ رشد و پويائی علوم معنوی و دنیوی، به آيـنده اين علوم در آسيای مرکزی و سایر نقاط دنیا، تأثير انکار ناپذيری از خود برجـای گذاشـته اند.

حـال باز گرديم به آثار وزين خواجه يوسف همـدانی که در موضوعـات «زينت الحيـات»، «منازل الّسالکين» و «منازل الّسـائـرين» را به رشته تحرير درآورده است.

اصولاً در قالب بیان و معرفی اين سـه اثر چه می توان گقت؟

چنانچه از عنوان اثر «زينت الحيـات» مکشوف است، خود در قالب زيبائـی شناسـی حيـات است و طبيعت زيبای روحی و معنوی ايـّام را به تصـوير در می آورد. تئـوری تجسّـم و تصوير شرق در قرن پانزدهم و شـانزدهم در اروپا مورد استفـاده قرار می گيرد. اين تصـاوير در دوره رنسانس اروپائـی بصورت تابلوهای بسيار نفيس زمينه رشـد زيبائـی شناسی علوم را فراهم می کنـد. در حاليکه ايـّام خـواجه چهـار قرن پيشتر از آن است که بعداز خطوط ارژنگ مانی در آن ايّام هيچ نقّـاشی ظهـور نکرده است. پس اين آثار مجموعـه تابلوهای هنـری نفيسـی هستند که رنگهـای خطوط آن را تنها جـوهـر سياه خـواجـه تشکيـل می دهـد.

– منازل السّـالکين چه می گويد؟

چنانکه ميدانيـم منزل معيار است. اين معيار ملاک صوری و نظـری دارد. سير و سلوک و سياحت، درويشی و گشت و گذار به نقاط مختلف دنيا و کلاً جغرافيای طبيعت که بصـورت منازل در مقام اهداف انسان وارسته عنوان می گردد درجه بندی شده است. چنانکه در آثار هفت اقليم ِ خواندمير منظور است همان منازل طبيعی هستنـد که انسان وارسته و لايق، عشق به ديدار آن دارد. هرجـای مناطق جغرافيائی که وارستگان دينی در آنجا مقيم و رخـت بربسـتند، منزلی برای سالکين است. اين منازل عـرفان خيزش آينده انسـانهای وارسته و نقطه عروج آن به آينده بشريّت است که قوانين خدائـی و انسانی را در زمينه حکمت معنویات پی ريزی می کنـد.

سـالکين دارای پيام هستنـد و پيام سـّری است که سالک بر شاگرد خود به امانت می گذارد تا نسل آينده از حکمت الهی و قوانين آن محروم نمانند.

از زاويه ديگر طبقه بندی انسانها و جمعيّت را نيز بيان می دارد. در آن ميراث سخن از سکونتگاه اخـروی انسـانهـا می رود و اين مبحث در اثر وزين «منـازل الّـسائـرين» تـوزين می گـردد. پس منازل الـّسائـرين تفکيک سالک و مـؤمن بر غير سالك و غير مـؤمن اسـت. يعنى فرق خـودى و اغيـار. منازل نهـائى كه از آن به عنوان بهشت و جـنّات نام مى برند براى سـائرين چه ويژگيهـائی دارد؟ حـدود و ثغور آن در چيـست؟ يافتن دليل و برهانهـای حـِکمَی برای اين منازل يعنـی «سالک و سـائـر» را «عـارف و عالـم» مکشـوف می دارد و پيام می گـذارد. ايـن پيـام ها در حـدّ وحـی الـهيّت در آثـار چـنيـن نوادرينـی منـوّر می گــردد.. …

آمــوزش و فــراگـيری ميـراثـهای اسـتادانـه علـوم خواجه يوسف هـمدانی با داشـتن چنـين ویژگیها و رسـالتـهای پربـار فـلـسفِی، علمـی و الـهی به عـنوان يک شخـصـيّت علوم حـکمت دنیوی و معنوی بسـيار بجـاسـت.

در ادامه این مقاله در مورد بقعه این پیر حکمت و عرفان واقع در استان ماری (مرو قدیم نزدیک بایرام عالی) در جمهوری ترکمنستان پرداخته می شود. ….

مـنـابـع و مـأخــذ :
[1] . مجلّه مختومقلی فراغی، مقاله: پژوهشگر تاریخ خانگلدی اونق،…ایران – سال 2003[2] . ГОРКУТ АТА, – 1500,. Макалалар йыгындысы, (Hangeldi OWNUK, “Gorkut ata eposynyñ daşary ỳurtlardaky warianty”), “Магарыф”, A.:-1999 м. (Konfrensiỳa).

[3] . سلطان یعقوب آق قویونلی نیز پادشاهی شاعر بوده است. وی در ایّام اوایل حکمرانی خود در تبریز از جانب یکی از زنان خود که ملیّت فارس داشته، با توطئه «میر آخور (استربان وی که از امرای فارس و شیعه مذهب بوده است)» با شراب زهرآگین مسموم و وی همراه با پسر 9 ساله اش فوت میگردند. این واقعه چنان رویداده است که وی در حالی که با پسر خود از حمام بیرون می آمده، طبق عادت یکی از زنان نزدیک وی بعد از حمام شراب می آورده است. آنروز برخلاف عادت یکی از زنان فارس وی برایش شراب می آورد. و سلطان به او مشکوک می گردد. بهمین سبب سلطان ابتدا شراب را برای او می خوراند و بعداز آن خود و پسر 9 ساله اش نیز می نوشند، چنانچه لحظاتی بعد آنها جان می بازند.

[4] . مصّوبه کنفـرانس «اتحادیّه انسانی تـرکـمنهای دنـیِـا»، موضـوع کنفـرانس: «آفورمیلـِّـنـیه ايی پرایزخاژدِنیه تورکـمِـنسکی ناروُد (بستر باستانی و شکل گیری خلق تـرکـمن)»، عشق آباد – سال 1992- 1993/ م.

  1. دولّـی اوغـلو عـبدالله ، » بيـک انسـانلار»، يايلاجـاق مطبعـه سی، استامبـول – ۱۹۷۲/ م يئل.
  2. هيئـت دکتـر جـواد ، » ويژه نامه وارلئـق»، تـهران – زمستان ۱۳۷۷ خورشيدی.
  3. نفيـسی سـعيد، » سرچشمـه تصـوّف در ايـران»، تـهران – ۳۳-۳۵ ص.ص.

اونق
خـانـگلـدی
انسـتـیـتـو پـژوهـشی تاریـخ
تحت پوشـش کابینه وزیـران تـرکمنستان
کارشـناس ارشـد و مقطع دکترای عـلـوم تــاریـخ
هـمـایـش (کـنـفرانـس) مشـترک ایـران و تـرکمنـستان

هشتم ا سفند ماه سال ۱۳۸۱ ش. مطابق با زمستان سال 2002/م.

**********************

ممنون از دیدگاهی که گذاشتید.